سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ستیز ، تدبیر را باطل کند . [نهج البلاغه]
فقط خدا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» نصف مال من نصف مال تو

نصف مال من، نصف مال خدا

شناختنامه قرآن 1
سیب

توجه مهم: اگر حال خواندن مطلب را نداشتید لااقل مقدمه را بخوانید

 

سوره حمد

قرآن کریم به سی قسمت تقریبا مساوی تقسیم شده است که هر یک را جزء می‌نامند. جزء اول و سرآغاز کتاب با سوری حمد گشوده می‌شود. همان سوره‌ای که در تمام نمازها خواندن آن واجب است. این سوره 7 آیه دارد و دوبار نیز بر جان پیامبر فرود آمده است.

بر خلاف سایر سورهای قرآن که «بسم الله الرحمن الرحیم» جزو آیه اول است، در این سوره، یک آیه مستقل و  اولین آیه‌ی این سوره به شمار می‌رود.

 

«بسم الله الرحمن الرحیم»

انسانها بسیاری اوقات برای آنکه کارهایشان شرافت پیدا کرده و مبارک شود آنها را به اسم عزیزان و بزرگان خود شروع می‌کنند.

کلام الهی نیز به این روش پیاده شده و با اسم پروردگار جهانیان  آغاز می‌شود تا از یک سو آنچه را که قرآن در برگرفته است، مرتبط به نام حق تعالی گردد و از سوی دیگر بندگان را در گفتار و کردارشان تربیت کند که با نام او آغاز کرده و عمل کنند و آنچه را انجام می‌دهند به اسم او و برای او باشد چون آنچه به نام و برای اوست، ماندنی و محفوظ است و جز آن، باطل و بی‌نتیجه و نابود شدنی.

و خدا گفت:  فاتحة الکتاب را بین خود و بنده‌ام تقسیم کردم. نیمی برای من و نیم دیگر از برای بنده‌ام.

از آنجا که خداوند هدف و نتیجه فرستاده شدن قرآن را راهنمایی مردم می‌داند و می‌فرماید «قَد جَاءَکُم مِنَ اللهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبین»1 ، آن را با نام خود آغاز کرده و از میان نامهای خود الله و رحمن و رحیم را برگزیده است.

او«الله» است چون بازگشت تمام بندگان به سوی اوست. و او رحمان است زیرا مسیر رحمت فراگیر [عامه] خود که دربر گیرنده‌ی همه‌ی مومنان و کافران است را در برای همگان بیان کرده است و نیز رحیم است چراکه مسیر رحمت ویژه‌ی خود را برای مومنان بیان نموده است که همان سعادت زندگی آخرت و لقای پروردگارشان ‌باشد.

با ذکر «الحمد لله» بیان کرده است که تمامی کمالات در سراسر جهان از آن اوست و هر کس و هر چیز، هر کمالی که دارد عاریه و موقتی است و به اذن پروردگار و از آنِ اوست.

با کلمه «رب‌ العالمین» ثابت نموده که او پرورش‌دهنده همه‌ی کمالات در تمام موجودات است.

با «مالک یوم الدین» بیان نموده که مالکیت بی‌چون و چرای او که امروز از چشم غافلان پنهان است روزی آشکار خواهد شد.

پس با معرفی خود با نامهای الله، رحمن، رحیم، رب ‌العالمین و مالک یوم ‌الدین، انسان را برآن می‌دارد که سر بر عبودیت فرود آورده و خاضعانه بگوید ما فقط بنده‌ی توهستیم و هرچه از دانش و توان و زندگی و بینایی و شنوایی و... داریم، از آن توست و این حقیقت را نیز با یاری تو فرا گرفته‌ایم پس ما را به راه راست که همان مسیر بندگی است، راهنمایی کن و از غضب شده‌گان و گمراهان قرار نده.

 

و پیامبر گفت:...

رسول خدا می‌فرماید: خداوند بلند مرتبه فرمود:  فاتحة الکتاب را بین خود و بنده‌ام تقسیم کردم. نیمی برای من و نیم دیگر از برای بنده‌ی من است. و برای بنده‌ام می‌باشد آنچه را درخواست کند. وقتی بنده‌ می‌گوید «بسم‌ الله‌ الرحمن الرحیم»، خداوند می‌فرماید چون بنده‌ام به اسم من آغاز کرد، بر عهده‌ی من است که کارهایش را به سرانجام رسانم و در هرحال به او برکت دهم. آنگاه که بنده گفت «الحمدلله  رب العالمین» پروردگار می‌فرماید بنده‌ام مرا ستایش کرد و فهمید که نعمتهایی که نزد اوست از من و بلاهایی که از او دفع شده، به لطف من است. (ای ساکنان ملکوت) شما را گواه می‌گیرم که نعمتهای آخرت را به نعم دنیای او می‌افزایم و بلاهای آخرت را بسان بلاهای دنیا از او دفع می‌کنم.

زمانی که بنده گفت «الرحمن الرحیم» خدای بزرگ می‌فرماید بنده‌ام شهادت داد که من رحمان و رحیمم، گواه باشید که بهره کاملی از رحمتم را به او می‌رسانم و از بخشش خود به او پاداش عظیم خواهم داد.

از آنجا که خداوند هدف و نتیجه فرستاده شدن قرآن را راهنمایی مردم می‌داند و می‌فرماید «قَد جَاءَکُم مِنَ اللهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبین» ، آن را با نام خود آغاز کرده و از میان نامهای خود الله و رحمن و رحیم را برگزیده است.

زمانی که بنده گفت «مالک یوم الدین» خداوند می‌فرماید شما را شاهد می‌گیرم همانگونه که بنده‌ام اعتراف کرد من مالک روز جزایم، حساب او را در قیامت آسان خواهم گرفت و خوبیهایش را قبول کرده از گناهانش می‌گذرم.

و آنگاه که بنده عرضه داشت «ایاک نعبد» خدا می‌فرماید: بنده‌ام راست گفت. او تنها مرا بندگی می‌کند، شما را شاهد می‌گیرم که به خاطر بندگی من، ‌چنان ثوابی به او دهم که همه کسانی که در بنده بودنش با او مخالف بودند بر او غبطه و حسرت خورند.

و زمانی که گفت «ایاک نستعین» خداوند بلند مرتبه می‌فرماید بنده‌ام از من کمک خواست و به من پناه آورد. شاهد باشید که او را در کارش یاری می‌کنم و در سختیها به فریادش می‌رسم و در گاه مشکلات دستش را می‌گیرم.

و زمانی که عرضه داشت «اهدنا الصراط المستقیم، صراط الذین...»  خداوند عز و جل می‌فرماید آن هدایتی که خواست از آن اوست. او را اجابت نمودم و آنچه را آرزو داشت به او بخشیدم و از آنچه ترسان بود، به او ایمنی دادم.2



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » setarehashemi ( سه شنبه 88/4/2 :: ساعت 7:17 عصر )
»» یاد یار مهربان

یاد یار مهربان

شناخت‌نامه قرآن 4

فریاد

سوره بقره - بحث ذکر 

خواندن مقدمه این بحث اجباریست!

 

«فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُواْ لِی وَ لاَ تَکْفُرُونِ »1

در این آیه نورانی خداوند مسلمانان را به یاد خود و شکر و سپاسش فرا می‌خواند تا او نیز آنها را یاد کرده و بر داشته‌‌هایشان بیافزاید.

معنای ذکر

ذکر گاهی در مقابل غفلت و گاهی نسیان و فراموشی است. و حقیقت آن یاد قلبی و درونی بوده که ذکر زبانی پلی برای رسیدن به آن است. ذکر قلبی خود مراتب مختلفی دارد و آنگاه که خدا دستور «فاذکرونی اذکرکم» را به انسان می‌دهد، او را در هر مرتبه از ذکر که باشد به مرتبه بالاتر دعوت کرده تا جایی که جز یاد خدا چیزی در سراسر وجود او نماند. و این انسان هموست که قرآن او را چنین وصف می‌کند:«رِجالٌ لا تُلهِیهِم تِجارَتٌ وَ لا بَیعٌ عَن ذِکرِ اللهِ»2 ؛ ... انسانهایی که هیچ کاری آنان را از یاد خدا باز نمی‌دارد.

گر بشکافند سر و پای من                جز تو نیابند در اعضای من

 

حدیث دلبران: (روایتهایی در موضوع "ذکرالله")

در کتاب «عدة الداعی» از پیامبر خدا (که سلام و درودش برو و خاندان وی باد) آمده است که به مسلمانان فرمود: «در باغهای بهشت گشت و گذار کنید». پرسیدند: ای پیامبر منظور شما از باغهای بهشت چیست؟ حضرت فرمود: «منظورم مجالس ذکر است». و ادامه داد: «اوقات خود را در این مجالس سپری کنید و لذت ببرید و یاد خدا کنید. هر کس می‌خواهد جایگاه خود را نزد پروردگار بداند، ببیند جایگاه پروردگار نزد او کجاست.

بدانید بهترین کار شما در نزد پروردگارتان و بهترین چیزی که آفتاب بر آن تابیده است "یاد خدا" است. او خود خبر داده است که "من همنشین کسی هستم که به یاد من باشد" و فرموده است: مرا یاد کنید تا شما را با نعمتهایم یاد کنم. مرا با اطاعت و عبادت یاد کنید تا شما را با نعمتها و نیکی و راحتی و رضوان یاد کنم».

 آیا انسان نسبت به این امانتی که می‌داند مال دیگری است و بالاخره پس خواهد گرفت، حس مالکیت کرده و بر آن دل می‌ببندد؟ و یا از نابودی آن ناراحت می‌شود؟

در کتاب «محاسن»4 از امام صادق علیه‌السلام آمده است: خداوند تعالی فرمود: مرا با خودت و در دلت یاد کن تا من خود تو را یاد کنم. مرا در خلوت یاد کن تا تو را در خلوت یاد کنم. ای فرزند آدم مرا در جمع یاد کن تا تو را در جمعی بهتر از جمع خودت یاد کنم. و فرمود هیچ‌کس خداوند را در جمعی از مردم یاد نمی‌کند مگر اینکه خداوند او را در جمعی از فرشتگان یاد می‌کند.

 

عرشیان: (عالی‌ترین درجه توحید)

«وَ بَشِّر الصابِرینَ الذّینَ اِذَا اَصابَتهُم مُصیبَةٌ قَالُوا اِنّا لِلهِ وَ اِنّا اِلَیهِ رَاجِعُون»5

در این فراز خداوند چگونگی استقامت در مشکلات را می‌آموزد. بر این اساس صابر کسی است که به گاه  مصائب با همه‌ی وجود بداند که تمام هستی او از آنِ خداست. و بداند آنچه دارد، از هستی‌اش گرفته تا خصوصیات و تواناییها  و هر کاری که از او سر می‌زند، موقت است و به زودی به صاحب اصلی آن باز خواهد گشت. پس او در داشته‌های خود هیچ استقلالی نداشته و هر چه هست، حتی اصل وجودش از آنِ دیگری است. و مالک حقیقی خداست که در ملک خود شریکی ندارد . اما ملکیت انسان، ظاهری و موقتی است.

پس زمانی که انسان به این حقیقت توجه می‌کند، خود را از آنِ پروردگار می‌یابد و مالکیت خود را نسبت به همه اشیاء، از جسم و جان تا و فرزند و مال و... باطل می‌بیند و درمی‌یابد که در حقیقت مالک چیزی نیست. توجه به این معنا به هنگام مشکلات، اندوه  انسان را از بین برده و او را به ساحل آرامش می‌راند. زیرا انسان وقتی غمگین می‌شود که احساس کند آنچه داشته و مال او بوده را از دست داده، اما آنکه خود را مالک هیچ چیز نمی‌داند از به دست آوردن یا از دست دادن هیچ چیز شاد و غمگین نمی‌گردد. چرا که او پروردگار را مالک مطلق می‌داند که هر گونه بخواهد در ملک خود تصرف می‌کند. و آنچه امروز در دست اوست بسان امانتی است که دوست انسان نزدش می‌سپارد تا بعد از چندی آن را بازستاند. آیا انسان نسبت به این امانتی که می‌داند مال دیگری است و بالاخره پس خواهد گرفت، حس مالکیت کرده و بر آن دل می‌ببندد؟ و یا از نابودی آن ناراحت می‌شود؟



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » setarehashemi ( سه شنبه 88/4/2 :: ساعت 7:15 عصر )
»» انسان صراط مستقیم است!

انسان صراط مستقیم است!

خودشناسی

برداشت آزاد

به نام سلام؛ نام خدا

لطفا جملات زیر را که فتح باب این مقال است با دقت بخوانید:

- از جایتان تکان نخورید؛ نفس شما جای شماست؛ سرجایتان بمانید... تا بمانید.

- تیشه به ریشه نفس خود نزنید؛ راه نجات این است و بس!

-اگر دنبال گنج سعادت هستید؛ زوایای زیرین زمین نفستان را بکاوید تا بیابید.

  • - اگر خواستید سفر کنید مسافر جاده نفس خود باشید.
  • - اگر خواستید به کسی توجه کنید: اَلنَّفس ثُمَّ النَّاس
  • - دست از خودبینی برندارید؛ اگر می خواهید خدابین شوید.
  • -اگر شوق لقای جانان در سر می پرورانید؛ جانتان را محکم بچسبید.
  • -اگر می خواهید خدا را پیدا کنید بکوشید تا خود را گم نکنید.

راه و راهی یکی است!

  • نمی دانم جملاتی را که در پیشانی قاب این پنجره کاشتیم چگونه برداشت کردید؟!
  • آنچه را که از پس این واژه ها منظور نظر کرده ام یک چیز بیش نیست و آن یکی از غرر آیات قرآن حکیم است که می فرماید:"یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیکُمْ أَنْفُسَکُمْ لَا یضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَینَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ"(1)
  • تفسیر تفصیلی آیه را به وقت دیگری وا می گذاریم؛ آنچه اینک به اجمال باید گفت اینکه " علیکم" در آیه یاد شده اسم فعل است، و"أنفسکم" مفعول آن؛ در نتیجه "علیکم أنفسکم" یعنی "الزموا انفسکم" و الزام نفس یعنی کشیک نفس
  • (2).
  • بر مبنای این آیه بیراهه نیست اگر بگوییم  شاهراه رستگاری از میان نفس آدمی می گذرد و به عبارت دقیقتر انسانی که خود را می پاید خدا را می یابد.
  • خداوند در این آیه شریفه درست به مانند کسی که مسافری عزیز دردانه را بدرقه می کند؛ خطاب بدین مسافر می فرماید: راهی که پیش روی توست؛ راهی دراز، صعب و دشوار است؛ پس مراقب خودت باش!

  •  

  • و اینجا تنها جاییست که راه و راهی یکی است؛ سیر و مسیر یکی است، چنانکه مقصد و مقصود یکی است.

  • امیر اهل ایمان- جان عالمی به فدایش - می فرماید:

    در شگفتم از کسی که برای گمشده خود جار می زند و از این و آن می پرسد، در حالی که خودش را گم کرده و در پی یافتن خود نیست. (3)

    آن نازنین امام در کلامی دیگر چنین فرموده است:

    هر کس نفس خود را شناخت دیگران را بهتر می شناسد(4)

  • و هر کس نسبت به نفس خود جاهل باشد نسبت به دیگران جاهل تر است.(5)

    و شاعری خوش ذوق سخن امام را اینگونه به نظم آورده که:

    بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست                       از خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی

  •  

  • همانگونه که خودشناسی خداشناسی را به بار می نشیند؛ خدا فراموشی نیز خود فراموشی را به بار می آورد.
  • راز این نکته در کریمه زیر نهفته است:
  • وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ(حشر/19)
  • و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد، آنها فاسقانند.
  •  
  • کسی که به وقت گناه خدا را نسیان کرد خدا هم به وقت استغفار اورا انساء می‏کند. به عبارت دیگر او را از یادش می برد به گونه ای که اصلا به خاطر نمی آورد که چنین معصیتی از وی سر زده است.در نتیجه برای توبه رو به درگاه خدا نمی آورد و در جهالت نفس خویش غرق می شود.

 

  • تا اینجای کلام گفتیم و بس؛ باقی بماند برای فردا و پس(چه شاعرانه!)
  •  


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » setarehashemi ( سه شنبه 88/4/2 :: ساعت 7:9 عصر )
»» پیام های نوید بخش سوره زمر

هدیه شب جمعه تبیان

 

 

کلیپ فلشی که در پیشانی قاب این پنجره برسجاده نگاه شما جاری است دل انگیزترین آیات و شگفت آورترین رشحات قلم الهی برلوح قرآن را به تصویر می کشد.

 

در آیات پایانی سوره مبارکه زمر(73-61)، پیامهاییست نوید بخش از سوی پروردگار عالمیان به مردمان اهل زمین.

در آیه 61از مقام تقوا سخن رفته است و اینکه همای سعادت و رستگاری بر بلندای بنای محکم تقوا آشیان دارد و کسی بدان دست خواهد یافت که بر این بنای محکم و استوار فراز آید.

 

حق تعالی در آیات سپس تر پرده از حقایقی دیگر گشوده خطاب به اهل زمین و زمان می فرماید:

کلید دار زمین و آسمان خداست و هرکس قلم انکار بر جریده آیات الهی بر کشد در باتلاق زیانکاری غرقه خواهد شد...

و تو ای فرستاده ما!

بر اینان که در کویرستان جهالت خود سرگردانند بانگ برآور که آیا مرا به پرستش غیر خدا فرا می خوانید؟

این را به تو وحی کرده ام و به پیامبران پیش از تو نیز، که اگر چشم برهم زدنی به خدایت شرک آوری هر آیینه آتش خسران و تباهی بر خرمن اعمالت درخواهم افکند.

تو خدایت را شکر گذار آنگونه که باید هرچند اینان خدا را  نشناخته اند آنگونه که شاید.

آری این جاهلان مشرک نمی دانند که روز رستاخیز، زمین در قبضه قدرت اوست و آسمان پیچیده در دستان او...

با صور اولی که اسرافیل خواهد دمید اهالی زمین و آسمان را خواهم میراند جز اندکی چند..

در آن روز که زمین به نور من منور است نامه های اعمال بندگان را فرا روی خود نهاده، پیامبران و گواهان حشر را احضار خواهم کرد آنگاه بر کرسی داوری به حق حکم خواهم راند...

آنان را که چشمان خویش بر آفتاب حقیقت فرو بستند و از در انکار در آمدند فوج فوج به سوی دوزخ برخواهم کشید؛ وچون به دوزخ رسند، درهای آتش بر ایشان گشوده گردد؛ ودربان دوزخ بر آنها بانگ برآورد که:"آیا سفیرانی از شما بر شما برانیخته نشدند تا ترنم آیات پروردگارتان را در گوشتان زمزمه کنند و از ملاقات امروزتان برحذر دارند؟"

پاسخ آرند: آری!

اما دریغا که مهر عذاب الهی بر جبین کافران حک شده است..

حکایت پرهیزگاران اما شنیدنیست؛ آنان که بر پشتی تقوا تکیه کردند گروه گروه به سوی فردوس برینشان می برند؛ همین که درهای فردوس گشوده شوند؛ خازنان بهشت خطاب به ایشان خواهند گفت: " بدرود! اکنون این شما و این خوان نعمت الهی، گوارایتان باد!...

 

(هدیه تبیان را از اینجا دریافت کنید)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » setarehashemi ( سه شنبه 88/4/2 :: ساعت 6:10 عصر )
»» ضریح گمشده

ضریح گمشده

عشق من پائیز آمد مثل پار

باز هم، ما باز ماندیم از بهار

احتراق لاله را دیدیم ما

گل دمید و خون نجوشیدیم ما

باید از فقدان گل خونجوش بود

در فراق یاس، مشکی پوش بود

یاس بوی مهربانی می‌دهد

عطر دوران جوانی می‌دهد

یاس‌ها یادآور پروانه‌اند

یاس‌ها پیغمبران خانه‌اند

یاس ما را رو به پاکی می‌برد

رو به عشقی اشتراکی می‌برد

یاس در هر جا نوید آشتی ست

یاس دامان سپید آشتی ست

در شبان ما که شد خورشید؟ یاس!

بر لبان ما که می‌خندید؟ یاس!

یاس یک شب را گل ایوان ماست

یاس تنها یک سحر مهمان ماست

بعد روی صبح پرپر می‌شود

راهی شب‌های دیگر می‌شود

یاس مثل عطر پاک نیت است

یاس استنشاق معصومیت است

یاس را آیینه‌ها رو کرده‌اند

یاس را پیغمبران بو کرده‌اند

یاس بوی حوض کوثر می‌دهد

عطر اخلاق پیمبر می‌دهد

حضرت زهرا دلش از یاس بود

دانه‌های اشکش از الماس بود

داغ عطر یاس زهرا زیر ماه

می‌چکانید اشک حیدر را به چاه

عشق محزون علی یاس است و بس

چشم او یک چشمه الماس است و بس

اشک می‌ریزد علی مانند رود

بر تن زهرا " گل یاس کبود "

گریه آری گریه چون ابر چمن

بر کبود یاس و سرخ نسترن

گریه کن حیدر! که مقصد مشکل است

این جدایی از محمد مشکل است

گریه کن زیرا که دخت آفتاب

بی خبر باید بخوابد در تراب

این دل یاس است و روی یاسمین

این امانت را امین باش ای زمین

گریه کن زیرا که کوثر خشک شد

زمزم از این ابر ابتر خشک شد

نیمه شب دزدانه باید در مغاک

ریخت بر روی گل خورشید، خاک

یاس خوشبوی محمد داغ دید

صد فدک زخم از گل این باغ دید

مدفن این ناله غیر از چاه نیست

جز تو کس از قبر او آگاه نیست

گریه بر فرق عدالت کن که فاق

می‌شود از زهر شمشیر نفاق

گریه بر طشت حسن کن تا سحر

که پر است از لخته ی خون جگر

گریه کن چون ابر بارانی به چاه

بر حسین تشنه لب در قتلگاه

خاندانت را به غارت می‌برند

دخترانت را اسارت می‌برند

گریه بر بی‌دستی احساس کن!

گریه بر طفلان بی عباس کن!

باز کن حیدر! تو شط اشک را

تا نگیرد با خجالت مشک را

گریه کن بر آن یتیمانی که شام

با تو می‌خوردند در اشک مدام

گریه کن چون گریه ی ابر بهار

گریه کن بر روی گل‌های مزار

مثل نوزادانی که مادر مرده‌اند

مثل طفلانی که آتش خورده‌اند

گریه کن در زیر تابوت روان

گریه کن بر نسترن‌های جوان

گریه کن زیرا که گل‌ها دیده‌اند

یاس‌های مهربان کوچیده‌اند

گریه کن زیرا که شبنم فانی است

هر گلی در معرض ویرانی است

ما سر خود را اسیری می‌بریم

ما جوانی را به پیری می‌بریم

زیر گورستانی از برگ رزان

من بهاری مرده دارم ای خزان

زخم آن گل بر تن من چاک شد

آن بهار مرده در من خاک شد

ای بهار گریه بار نا امید

ای گل مأیوس من! یاس سپید

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » setarehashemi ( سه شنبه 88/4/2 :: ساعت 5:58 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

نصف مال من نصف مال تو
یاد یار مهربان
انسان صراط مستقیم است!
پیام های نوید بخش سوره زمر
ضریح گمشده
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 0
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 20378
» درباره من

فقط خدا

» پیوندهای روزانه

گلی از گلشن طه [10]
[آرشیو(1)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
مذهبی[4] . خدا[3] . قرانی . احمدی نژاد . الهم عجل لولیک الفرج . انتخابات .
» آرشیو مطالب
خرداد 1388
حمایت برادر شهید همت از احمدی نژاد
تیر 1388

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان




» صفحات اختصاصی

» طراح قالب